زهرازهرا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

زهرا غنچه صورتی

بافتنی های مامانی

بازم سلام ملکه زیبای من این بافتنی هارا با عشق واست بافتم. هرکدوم راکه شروع میکردم تا تمامومش نمی‌کردم دست نمیکشیدم. شنلت و زن عمو ت واست بافته دستش درد نکنه بقیه رو خود  خودم هر وقت تنت مینکم شون  همه خوش شون میاد میپرسن خودت بافتی منم باافتخار میگم بلللللله.راستی راستی هم بهت میان دستم واقعا درد نکنه عاشقانه عاشقتم عکس هاش وبرات میندازم  م یزارم.نمیدونم چرا وقتی بچه های دیگه رامببینی قازشون میزنی یا  موهاشون و میکشی   باید این عادت هارو ترکت بدم خیلی کارزشتیه .وقتی چیزی میخوای تا به دستش نیاری میزنی زیر گریه وقهر میکنی این کارت هم بده.17ماهگی . ...
29 دی 1393

سوغاتی های آمریکا

سلام کوچولوی من ،میخوام ازسوغاتی هایی برات بگم که خاله هاودایی های بابایی (دایی اکبر و دایی حیدر با خاله ریحانه وخاله ناهید) که از آمریکابرات فرستادن یا وقت هایی که اومدن این طرف ها برات آوردن بگم واقعا دستشون درد نکنه خیلی زحمت کشیدن . چندتاش که پسرونه است وموقعی ک. تازه حامله بودم فرستادن، وقت هایی که تنت میکنم همه خوششون میاد و میپرسن منم باافتخار میگم سوغاتین. من وکشتی با این همه لباس، ای کاش من به جای تو بوووووودم. ه ...
29 دی 1393

شیرین زبونی وشیرین کاری های زهرا

سلام گل من اینقدر شیرین زبون شدی که نگو هزار ماشالله خیلی روان همه چیز ومیگی خیلی از کلمه ها رابلدی هیچ وقت اولین مامان گفتنات یادم نمیره. کم کم داری تو کارها کمکم میکنی مثلا وقتی در اتاق باز می‌مونه میبندی ،نیپتون وبرمیداری مثل من خونه را  نیپتون میکشی، وقتی میگم کنترل وبیار تلوزیون ببینیم زودی میاری، گوشی هم همینطور،دستمال بر میداری مثل من کمدوپاک میکنی منم کیف میکنم .      هوا هم که سرد زود به زود سرما میخوری اون قدر بهت شربت  وآمپول میزنیم که دلم واست میسوزه یه ماه پیش هم که تودست وپاهات حساسیت داشتی بردمت دکتر اکبری داروهاش برات ساخت خوب شدی الان هم که چند تااز ناخون هات داره میفته دوباره بردمت دکتر گفت به ...
29 دی 1393

سوغات مشهد بابایی

سلام جون دلم بابایی وفات هارو رفته بود مشهد به خاطر شلوغی وسرما  مانرفتیم تواین یه هفته با مادر بزرگت موندیم برات بگم ازدلتنگی بابایی که هی زنگ میزد باهات حرف بزنه البته شما هم بیقراری میکردی  هی می‌گفتی بابا؟سراغش می‌گرفتی موقع اومدنی خیلی دیدنی بود از هم دل نمیکندین شماکه از بغل بابایی پایین نمیومدی سوغاتی ها رو نگو همش واسه شما بود من دیگه ازیاد بابایی رفتم دنیاش شدی تو. اینم سوغاتی که شامل (پالتو،چادرملی،ماشین وبلوز)که تنت تبرک کرده واست هواپیما هم واسه امیر پسر عمه ات.بردمت درمانگاه11کیلوشدی. 15 ماهگی.. ...
28 دی 1393

جشن قدم زهرا

سلام فرشته کوچولوی من برداشتن اولین قدمهایت مبارکت باشه امیدوارم همچنان به سوی خوشبختی گام برداری. کیکت وخودم واست درست کردم کادو هم واست پوتین گرفتیم تا باهاشون بدویی.جشن قدمت را تو ماهگرد تولدت پایان13مآگهی واست گرفتیم.خیلی شلوغ شدی همه جا روبه هم میریزی منم بعضی وقتهااز کوره درمیرم شماهم که ناز نازی زود گریه میکنی بعدش خودم ناراحت میشم.راستی راستی بچه داری خیلی سخته.13ماهگی. ...
28 دی 1393

تولد 1سالگی زهرا

سلام عروسکم تولدت مبارک زنبور عسلکم خیلی دلم میخواست امسال واست یه جشن مفصل بگیرم اما نشد چون سالگرد پدربزرگت نزدیک سال دیگه حتما میگیرم. امسال تولدت را بعد شام خودمونی گرفتیم تزیین کلاه ولباس خونه را خودم واست انجام دادم کادو هم واست زنجیر طلاشو برات خریدیم بقیه هم دستشون درد نکنه کادو آوردن خیلی زحمت کشیدن .دختر گلم تا این لحظه همه چیز برات جدید بود ولی از این به بعد همه چی عادی وتکراریه سرما وگرماراحس کردی تجربه کردن اولین سال زندگیت راتبریک میگم آروزدارم سالهای پیش رو را باسلامتی وخشنودی طی کنی وصد سال زنده  باشی . دیگه داری وایمیستی کم مونده که راه بری روروک هم که سوار نشدی هر وقت میزاشتمت گریه میکردی که بیا من بردار .هی میفتی من ب...
28 دی 1393

روز دختر

خداوند لبخند زد و دختر آفریده شد لبخند خدا روزت مبارک . کادو هم واست بابایی سه چرخه خریده منم سویشرت گرفتم  مبارکت باشه عکسش وبرات میزارم. اونقده از فک وفامیل برات سوغاتی میاد که نگو.نه که یکی یه دونه هستی دیگه داره حسودیم میشه برات. واسه خودم نمیرسه برات لباس بخرم همش سوغاتی می‌پوشی. خاله ها ودایی هایی که آمریکا هستن چندین دست لباس واست فرستادن دست همشون  در د نکنه. 11ماهگ ی. ...
27 دی 1393

اولین ماه رمضان زهرا

سلام خوشکل مامانی امسال هم به خاطر شما که ازبس شیر میخوری نتونستم روزه هام و بگیرم خیلی بدغذا هستی هرچی میزارم دهانت بیرون میاری لاغرهم که شدی 9/200 وزن داری تابستون هم که هست آب بازی کردن وخیلی دوست داری یکی دوبار هم اسهال و استفراغ گرفتی بعدش خوب شدی. افطاری هم دادیم مهمون هم داشتیم دایی بابایی که آمریکا هستن اونا هم بودن سوغاتی هم واست آورده بودن(کاپشن و دون) دستشون درد نکنه.هر روز میریم مسجد ختم قرآن یه نذر کوچولو هم داشتیم به جا آوردیم خداقبول کنه.اینم عکس سفره افطاری برات میزارم.دست دسی کردن وخیلی دوست داری،تاب بازی هم همین طوراینقدر تاب بازی کردی که رو تاب خوابت برده ببین، داللی کردن هم که بازی مورد علاقت. دم خرگوشی هات بخورم چقد هم ...
26 دی 1393

سفره حضرت رقیه 5اردیبهشت 92

سلام مامانی رفتی تو 8 ماه داریم یکی از نذر هامون رو ادامیکنیم به خاطرت  سفره باز میکنیم ایشاالله خدا قبول  کنه.خرماشکلات ها را باهم درست کردیم شعله زرد را هم ،باهم پختیم وهم زدیم دیگه بدون کمک میتونی بشینی الهی فدات بشم من. خیلی دوست داشتم تو روز مادر باز کنم ولی به خاطر رفتن مامانی (مادربزرگ)اینا به کربلا نشدبرات سوغاتی هم آوردن(تاپ شرت و دون). اینم عکس حلوای لیله الرغایب که مامانی برات فرستاده کفشات هم  همین طور.8ماهگی. ...
26 دی 1393

جشن دندونی/13به در

سلام عزیزم مروارید سفیدت مبارکت باشه واکسنت زدیم الان 7روز از عید میگزره واست جشن دندون گرفتم کیکت وخودم درست کردم آش دندون هم پختم.       زهرا داره یه دندون.        قند میخوره از قندون.       بفرمائید آش دندون.       آش دندون زهراجون.   دیگه داری مامانی وبابایی را میشناسی بیرون رفتن و میفهمی وقتی یکی ازما رفتیم پشت سرمون گریه میکنی الهی دورت بگردم.امیدوارم دندون های سالمی داشته باشی غذا بخوری بزرگ وقوی بشی. شیرینک من.13بدر هم رفتیم باغمون مهمون هم داشتیم خیلی خوش گذشت عکسش وبرات میزارم.این عکستم باپسرعمه امیرکه میگه وقتی بزرگ شدی زهرا بایدبه من داداش بگی.خیلی دوست داره....
26 دی 1393